پيشينه دوره ساساني
اين سلسله که توسط اردشير اول در سال 1226 ميلادي پس از شکست اردوان پنجم آخرين پادشاه اشکاني بنيان گذاشته شد از سده سوم تا هفتم ميلادي به طول انجاميد.
هنر اين دوران در پي احياي امپراطوري هخامنشي و اساساً مبتني بر عناصر کهن هنر شرقي، همواره در پي اثبات ارتباط و پيوند با سنن هنري اين دوران بود.
هنر ساساني در استمرار فرهنگ اشکاني نيز موثر بود زيرا هنر و فرهنگ اشکاني در ادوار پسين خويش بيشتر خصلت و ويژگي ايراني پيدا کرده بود.
اين هنر از سرحدات شرقي شاهنشاهي عبور کرده و مباني هنر ايراني - بودائي که قرنها از افغانستان تا چين را تحت الشعاع قرار داده بود، پي افکند و بمنزله پلي بين تمدنهاي کهن آسيا و تمدنهاي جديد اسلامي و قرون وسطي غربي گشت .
هنر ساساني آميزه اي از هنر شرق کهن و عوامل هلنسيتي با روح ايراني بود.
هنري زنده و پويا که منطقه و قلمرو وسيعي از شرق دور تا سواحل اقيانوس اطلس را در بر مي گرفت ونقش مهمي در شکل گيري هنر اروپايي و اسيايي بازي مي کرد.
تمدن اسلامي وارث واقعي هنر ساساني بود که مفاهيم آنرا اقتباس و زندگي تازه اي به آن بخشيد و با بهره گيري از قواعد زيبايي شناختي کهن و شمايل نگاري آنرا تجديد واحياء نمود و موجب گسترش آن به ساير نواحي جهان گرديد.